تازه‌ترین نوشته

جاده گم‌شده : قسمت ۱۸ : بورژوازیستی در حباب آهنین تورم به مناسبت سیزده‌به‌در رمضانی

تصویر
پوستر سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم در مصلی تهران انوار عظیم لزوما نشانه‌های خوش نیستند، گاهی باید از آن‌ها به تاریکی گریخت، تا اندک نوری یافت و جان بدان آرامش بخشید   اگر می‌خواهید با مجموعه جاده گم‌شده بیشتر آشنا بشوید، بهتر است به  قسمت ۰  نگاهی بیندازید. خبر برگزاری سی‌امین نمایشگاه قرآن به مناسبت ماه رمضان منتشر شده بود، که پسرخاله‌هایم با من تماس گرفتند و گفتند که به آن‌جا برویم. برنامه کوچکی که قرار بود داشته باشیم، با اضافه شدن خاله‌هایم و همسران و بچه‌های‌شان، و دایی و زن‌دایی‌ام تبدیل به یک دورهمی خانوادگی نسبتا بزرگ به مناسبت سیزده‌به‌در شد. من هم به «م.ح»‌ گفتم که ببینم چه می‌کند، و او گفت که اگر بتواند خودش را خواهد رساند. این بود که روز دوم نمایشگاه همگی به سوی آن شتافتیم. ( خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا): «سی‌اُمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن نقد و بررسی می‌شود» ) من و احمد پیش از این‌که دیگران از ماشین‌ها پیاده شوند و بیایند، رفتیم و کمی قدم زدیم و بخش‌های مختلف را به سرعت از نظر گذراندیم. محتوای نمایشگاه نسبت به سال‌های قبل بسیار کمتر شده بود و نشرهای کمتری حضور

جاده گم‌شده : قسمت ۰ : ماجراهای شگفت‌انگیز در مکان‌های از یاد رفته

 
جاده (بزرگراه) گم‌شده | اثر دیوید لینچ
جاده (بزرگراه) گم‌شده | اثر دیوید لینچ

جاده گم‌شده، جایی‌ست میان کوه‌ها و دشت‌ها و شهرها و روستاها، که طلسم‌هایی قدیمی یا جادوهایی مدرن، آن را از چشمان ما پنهان کرده‌اند. این جاده‌ها همیشه مملو از ماجراهای شگفت‌انگیز و خاطرات گم‌شده‌ای هستند که بازیابی آن‌ها، بی‌نهایت هیجان‌انگیز است. فقط یک لحظه فکر کنید به «یافتن چیزی که اندکی بدان دست یافته‌اند»!

اما این جاده‌های گم‌شده، همیشه آن‌قدرها دور از زندگی ما و محیطش نیستند. گاهی در پایان خیابانی که سال‌های سال است در آن زندگی کرده‌ایم، پارکی هست که هیچ‌وقت به آن سر نزده‌ایم. گاهی پشت مدرسه‌ای که ۵ سال در آن تحصیل کرده‌ایم، خانه‌ای قدیمی هست که هیچ‌وقت ندیده‌ایم. و حتی هستند کافه‌ها و کتابخانه‌هایی که از سال‌ها قبل، آن‌ها را به فراموشی سپرده‌ایم و به آن‌ها سری نزده‌ایم.

جادوی رادیاتور اسپرینگز از جاده ۶۶ (تصویر از انیمیشن Cars ساخت ۲۰۰۶)
جادوی رادیاتور اسپرینگز از جاده ۶۶ (از انیمیشن به‌یادماندنی و دوست‌داشتنی ماشین‌ها)

درست مثل جاده ۶۶ که مک‌کوئین به اشتباه در آن پیش رفت و رادیاتوراسپرینگز را پیدا کرد، که سال‌های سال بود که از یادها رفته بود. این کشف، موجب شد که او به نماهای بسیار زیبایی دست پیدا کند که مدت‌ها بود هیچ‌کس از آن‌ها به جهان نگاه نکرده بود؛ و چه‌قدر به جای تمام آن‌ها که بدون دیدن این زیبایی، فقط می‌رفتند تا به مقصد برسند، حسرت خورده بود.

جاده‌ها، همیشه مقاصد را دنبال می‌کنند، اما باید که از تمام مسیر لذت برد. بزرگراه‌ها و جاده‌های امروزی، جادوی محیط را از چشم‌های ما دور کرده‌اند و فقط سعی می‌کنند که زودتر ما را به مقصد برسانند: تونل‌های بی‌شمار و جاده‌های مستقیم...

در این مجموعه، قصد داریم تا جاده‌های مارپیچ قدیمی را، در محله‌ها، منطقه‌ها، روستاها و شهرها، بگردیم و قسمت‌های نادیده‌مانده و کم‌تر-دیده-شده آن‌ها را کشف کنیم و به یک‌دیگر نشان بدهیم. ماجراجویی‌های کوچک و مأموریت‌های ریز و درشت، که کم‌کم در طرحی بزرگ به هم می‌پیوندند، تا شهر را به ما باز بشناسانند.


قسمت بعدی: قسمت ۱ : کافه گربه-کتاب اکباتان 


۱۴ آذر ۱۴۰۱


پروانه انتشار: CC BY-NC-SA

نظرات

  1. من بالاخره تونستم بیام و نوشته های جذابتو بخونم و راستشو بخوای دلم میخواست (هنوزم میخواد) بیشترشو همین الان بخونم ولی حس میکنم اگه همشو الان بخونم لذت خوندنشون یه دفعه ای تموم میشه و بنظرم حیفه ...
    ولی خب همین الان بعد خوندن فقط دو تاشون میخوام بگم عرررررررررررررررر خیلی خوب مینویسی ⁦ಥ⁠‿⁠ಥ

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خیلی از نظر شما ممنونم
      البته سعیم بر اینه که همیشه بنویسم و محتوای جدید بذارم
      اما مصرف دزهای کوچیک همیشه بهتر از یه هیجان ناگهانیه!!!

      حذف

ارسال یک نظر

نظر شما چیه؟ حتما برامون بنویسین.
(ضمنا اگه برای خودتون اسم بذارین، به مرتب شدن بخش نظرات کمک بزرگی کردین!)

پست‌های معروف از این وبلاگ

داستان‌هایی از ناکجا : ۵ : ناگهان یاد کلماتش افتاد...

جاده گم‌شده : قسمت ۱۸ : بورژوازیستی در حباب آهنین تورم به مناسبت سیزده‌به‌در رمضانی

شعر : اسماعیل (یک شعر بلند) | رضا براهنی (ویراست تازه + تحلیل و بررسی)