تازهترین نوشته
رادیو موج : «سرود زن» | مونا برزویی | مهدی یراحی
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
کاور ترانه انقلابی «سرودِ زن» از مهدی یراحی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» |
آقای مهدی یراحی حدود دو هفته پس از شروع اعتراضات سراسری ایران در پی قتل مهسا امینی توسط گشت ارشاد، سرودی بسیار انقلابی و شگفتانگیز را منتشر کردند که بسیار شور و حال من و تمام آزادیطلبان را همراه خود کرد و دلمان را برای آزادی و به یاد تمام دوستان و عزیزانی که این سالها و این روزها عذاب کشیدند به پرواز در آورد. شعر این اثر حماسی و انقلابی، از دستان توانای خانم مونا برزویی بر کاغذ آمده بود و همگی میدانیم که او چهقدر در زندگیش، صدای مظلومیتها و انقلابیترین شاعر زمانه ما بوده است. به حدی که بارها به دست ارازل پلیس و گشت و... دستگیر شده بود و همچنان هیچیک از آنان را توان مقابله با قلم رسا و صدای پرتوان او نیست.
خانم برزویی این شعر را نیز در همین روزهای اخیر و درباره خانم مهسا امینی سرودهاند، که حیف است اگر آن را نادیده بگیریم و از آن عبور کنیم:
آن دست که نَفْسِ بیگناهی را کُشته
انگار تمامِ مردمان را کشته
پنداشت که با چراندن خفاشان
خورشید کمان و آسمان را کشته
خونی که روان شدهست بر لالهی گوش
میجوشد هنوز و غرقشان خواهد کرد
پژواکِ غریبِ نامِ یک دختر کُرد
ظلمی که نهفتند، عیان خواهد کرد
من نیز همنظرم با اکثریت انقلابیون زمانه خود، که این سرود، برای همخوانی در بین معترضین، بسیار زیبا و دوستانه و قدرتمند است، و میتواند همین زیبایی و دوستی و قدرت را به شنوندههای خود نیز هدیه کند. چه بسا که ممکن است دشمن را به ترس وا دارد و زانوهایش را خم کند، که نه تنها تجزیهای در آینده بدون او وجود ندارد، که حتی یکدل و یکصدا، همگی در کنار هم ایستادهایم تا او را ریشهکن کنیم.
متن و ترجمه انگلیسی این سرود شگفتانگیز و قوی، از Lyric-Videoی آن که در اینستاگرام، توییتر، یوتوب و ساندکلاد خود آقای یراحی به اشتراک گذاشته شده بود، برداشت شده است. به امید فردای روشن، همه با هم آن را خواهیم خواند و در خلوت خود زمزمه خواهیم کرد، تا هرگز از یاد نبریم، علتها و خشم و قدرتی را که ما را به این حرکت عظیم وا داشت و در این مسیر به گام برداشتن ترغیب کرد. تا هرگز از یاد نبریم مهساها، نداها و نیکاها و تمام مردان و زنانی را که برای آزادی ما و آبادی این خاک جان خود را فدا کردند.
تقديم به زنان و مردان ستمستيز ایران
پیوندهایی برای شنیدن ترانه [RedLink آقای یراحی]
- اسپاتیفای / Spotify
- یوتوب / YouTube
- ساندکلاد / SoundCloud
- تیکتاک / TikTok
- اپل موزیک / Apple Music
- انغامی / Anghami
- تیدال / Tidal
- دیزر / Deezer
- آمازون موزیک / Amazon Music
- پاندورا / Pandora
- اینستاگرام / Instagram
- توییتر / Twitter
- فیسبوک / FaceBook
متن کامل سرودِ زن
[زوزه گرگها]
زن، زندگی، آزادی
زن، زندگی، آزادی
زن، زندگی، آزادی
زن، زندگی، آزادی
زن، زندگی، آزادی
زن، زندگی، آزادی
به نام تو، که اسم رمز ماست
شبِ مهسا، طلوع صد نداست
بخوان، که شهر، سرودِ زن شود
که این وطن، وطن شود
شباهنگام، میان کوچههاست
به در کوبد، که «نوبت شماست»
برادرم، که سنگر من است
چو سایهسارِ روشن است
دویدنش، فراخ سینهاش
چو جانپناه و مأمن است
بر تنِ شاهدان، تازیانه میزنند
این ز جان خستگان، پاره تن مناند
به جای او، به قلب من بزن
جهان، ترانه میشود
امان بده، ببوسمش به خون
که جاوِدانه میشود
بسته بالای سر گیسوان چه هیبتیست!
کشتهاند هر که را راوی جنایتیست
سفر چرا؟ بمان و پس بگیر
ز جورشان نفس بگیر
بخوان، که شهر، سرودِ زن شود
که این وطن، وطن شود
Full Lyrics of Woman's Anthem
[Wolves howling]
Woman, Life, Freedom
Woman, Life, Freedom
Woman, Life, Freedom
Woman, Life, Freedom
Woman, Life, Freedom
Woman, Life, Freedom
In the Name of You, That is our code word
The nightfall of Mahsa, shall be the daybreak of hundreds of Nedas
Sing! so that the city be filled with the anthem for woman, so grand
So that this homeland grows into the homeland!
At night, they dance along the streets,
Knocking on doors, shouting "Now, It's your move!"
My brother, My fortress!
whose luculent shadow holds me tight,
His running, his broad chest
is my safe refuge
They whip the onlookers' bodies!
Hey, these self-sacrificing folks are a part of my being!
In-lieu-of them, beat my heart!
The world becomes a song!
Allow me to kiss her in blood
That it will remain immortal!
Hairs put up, What a tremendous sense of awe!
They killed whoever recounts a heinous crime!
Why immigrate? Stay and take back!
Stifle their tyranny!
Sing! so that the city be filled with the anthem for woman, so grand
So that this homeland grows into the homeland!
تصاویر Lyric-Videoی رسمی
[زوزه گرگها / Wolves howling] |
(کاور سرودِ زن / Woman's Anthem Cover-Art) |
زن، زندگی، آزادی / Woman, Life, Freedom |
به نام تو، که اسم رمز ماست / In the Name of You, That is our code word |
شبِ مهسا، طلوع صد نداست / The nightfall of Mahsa, shall be the daybreak of hundreds of Nedas |
بخوان، که شهر، سرودِ زن شود / Sing! so that the city be filled with the anthem for woman, so grand |
که این وطن، وطن شود / So that this homeland grows into the homeland! |
شباهنگام، میان کوچههاست / At night, they dance along the streets, |
به در کوبد، که «نوبت شماست» / Knocking on doors, shouting |
برادرم، که سنگر من است / My brother, My fortress! |
چو سایهسارِ روشن است / whose luculent shadow holds me tight, |
دویدنش، فراخ سینهاش / His running, his broad chest |
چو جانپناه و مأمن است / is my safe refuge |
بر تنِ شاهدان، تازیانه میزنند / They whip the onlookers' bodies! |
این ز جان خستگان، پاره تن مناند / Hey, these self-sacrificing folks are a part of my being! |
به جای او، به قلب من بزن / In-lieu-of them, beat my heart! |
جهان، ترانه میشود / The world becomes a song! |
امان بده، ببوسمش به خون / Allow me to kiss her in blood |
که جاوِدانه میشود / That it will remain immortal! |
بسته بالای سر گیسوان چه هیبتیست! / Hairs put up, What a tremendous sense of awe! |
کشتهاند هر که را راوی جنایتیست / They killed whoever recounts a heinous crime! |
سفر چرا؟ بمان و پس بگیر / Why immigrate? Stay and take back! |
ز جورشان نفس بگیر / Stifle their tyranny! |
بخوان، که شهر، سرودِ زن شود / Sing! so that the city be filled with the anthem for woman, so grand |
که این وطن، وطن شود / So that this homeland grows into the homeland! |
(کاور سرودِ زن / Woman's Anthem Cover-Art) |
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۱
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
نظرات
میخواهم بدانم که چی براشون میاد از اینکه ما زنا رو زندانی کنن من به عنوان یک دهه هشتاد ک باعث ادامه یافتن این اختشاشات شدم میگم همین الان دانش آموزان یکی از مدرسه های دامغان کدش حجاب کردن و خودشونو ب آذادی کشوندن دامغانیا نشینید و مثل این دخترا مغنعه و شال آتیش بزنید🙂🥀#مهسا_امینی
پاسخحذف۱. باید بدونیم که مملکت توی دستای کساییه که میخوان اعمال قدرت رو ببینن. از همین رو هم مثلا به زن اجازه حضور توی ورزشگاه رو نمیدن، در حالی که اگه قرار باشه سرود سلام فرمانده خونده بشه، به هر شکلی بیان ایرادی نداره! همین هم موجب میشه که برای اعمال قدرت، به نظراتی که بعضا حتی اشتباه هم هستن و نتیجه منفی هم دارن، دامن میزنه و تصمیمات غلط خودش رو تا آخرین لحظه و با تمام توان دنبال میکنه و رضایت نمیده به اینکه ممکنه اشتباه کرده باشه و راه بهتری باشه و... (برای درک بهتر مسئله، من پیشنهاد میکنم که در خصوص «دیکتاتوری» یه کم مطالعه کنی)
پاسخحذف۲. اصلا قبول نمیکنم که اسم این ابراز وجود و اعتراضات رو یکی، حتی به اشتباه، و حتی به شوخی، بذاره «اغتشاشات (اختشاشات)». چون این اگه مطرح بشه، از سمت هر کسی که باشه، باعث میشه که به نیروی سرکوبگر حقی داده بشه برای رفتار وحشیانهش در روزهای اخیر. در حالی که اصل جریان، هیچ اغتشاشی رو در خودش نداشت. حرفناشنوی و تغییرناپذیری و خشکی رفتار حکومت بود که مایه ایجاد مشکلاتی مثل حمله و آتیشسوزی و... شد. وگرنه اگه نیروی پلیس و ضدشورش، به عنوان محافظ اموال عمومی و بدون اعمال خشونت، همراه جریان معترضین حرکت میکردن و اجازه میدادن که اعتراضات و درخواستها بیان بشه، حتی رسانههای معاند و دروغگو و خارجی و دشمن و... (هر چیزی که اسمش رو میذارن خودشون)، فرصتی برای سوءاستفاده و ایجاد نفاق و دشمنی بین حکومت و ملت پیدا نمیکردن. در حالی که میبینیم حکومت برای ایجاد نفاق بین معترضین، به هر چیزی چنگ میندازه. حتی اینکه اسم معترضین رو بذاره اغتشاشگر، یا بگه فقط به خاطر مسائل جنسیه که برای زنان داره رخ میده. (باز هم برای درک بهتر این مسئله، میتونی یادداشت آقای رضا امیرخانی رو، به اسم «گذارنگار... (شهریور و مهر ۱۴۰۱)»، یه نگاهی بندازی (البته شاید یه کم ادبیاتش دشوار باشه، ولی عادت میکنی انشاءالله))
۳. دانشآموزان هم باید بتونن پوشش خودشون رو خودشون انتخاب کنن. اونها هم عضوی از این جامعه هستن و روح و ذهنشون داره شکل میگیره و بهتره که بهشون فشار وارد نشه سر این موضوعات. این اتفاقات و این «کشف حجاب»ها هم به خاطر فشار و اجباری که در جامعه وجود داشته داره رخ میده. وگرنه اگه دانشآموزای مدارس خودشون طبق سلیقه خودشون ظاهرشون رو انتخاب میکردن و جامعه امنیت این کار رو براشون فراهم میکرد، الان نمیاومدن لخت بشن وسط خیابون و داشتن با مسائلی که اقتضای نوجوانی و جوانیشون هست، این روزها رو میگذروندن. اما میبینیم که پلیس، نیروی ضدشورش و پلیس امنیت اجتماعی، این مسائل رو درک نمیکنن و اون اختناق رو ترجیح میدن. خب در نتیجه باید این آبروریزیهای بینالمللی هم در دستگیری نوجوونای مدرسهای به وجود بیاد و آبروی ایران در دنیا بره. چون وقتی جلوی یه فرآیند اشتباه رو نگیری، باید تاوان بدی و هر چی بیشتر این کار رو نکنی، تاوان عظیمتری هم خواهی داد!
۴. اصلا دعوت به آتیش زدن مقنعه و شال نمیکنم، به دو دلیل: هیجاناتی که ایجاد میکنه، ممکنه باعث بشه یه سریا از موقعیت سوءاستفاده کنن و اسم انقلاب رو لکهدار کنن؛ و کار خطرناکی هست و هزینهای رو هم که بابت خرید اون تیکه پارچه خاص شده رو از بین میبره و قابلبازگشت هم نیست. در حالی که شاید بشه اون شال و مقنعه رو کنار گذاشت و مثلا باهاش کار دیگهای کرد که زباله کمتری هم ایجاد کنه و زیبایی بیشتری هم داشته باشه! مثلا شاید بشه تبدیلش کرد به رومیزی، یا باهاش کیف دوخت. یا حتی دستمال سفره هم بشه بهتر از سوختنشه! البته میتونم درک کنم که توی موقعیت این مسئله ممکنه پیش بیاد و من هم نمیگم باید جلوی ابراز هیجان برای اعتراضات گرفته بشه و این احساسات سرکوب بشن، اما به عنوان راهحل اول و آخر اصلا پیشنهادم این نیست و ترجیح میدم در آخرین مرحله به سراغ چنین کاری بریم! (برای اینکه نظر من درباره این اعتراضات رو بدونی، میتونی به این بیانیه من هم یه سری بزنی: https://sangcast.blogspot.com/2022/10/An-answer-to-ForensicMedicine-about-Mahsa--Jina--Amini.html)
خیلی هم ممنونم از توجهت و کامنتی که برام گذاشتی. امیدوارم بهترین چیزا برای این کشور و مردمش پیش بیان.
نشینید پاشید و ب کوچه ها برید شعار بدین تا این آخوندها 😑گم شن برن🙂🥀#مهسا_امینی
پاسخحذف#نیکا_شاکرمی
البته ترجیح میدهم در صفحه مقالاتم، صحبتها مرتبط با مقالات باشند و آنچنان مروج خشونت نباشند!
حذفاما به هر حال، نظری که شما مهم میدانستهاید تا اینجا باشد، برای من هم محترم است.
با تشکر فراوان!
وقتی شما این اثر نئو مجاهدینی را "ترانه ی انقلابی" می نامید، به من ایراد نگیرید که چرا سطح فهم شما را از مبانی سیاست بسیار ضعیف و سطحی و عوامانه می دانم
پاسخحذفوقتی شما بدون هیچ توضیحی، از کلمهاهای قلنبهسلنبه استفاده میکنید و فکر میکنید که عملتان «انتقاد» است، به من ایراد نگیرید که چرا سطح فهم شما را از مبانی اخلاقی و انتقادی و سیاست و زندگی بسیار سطحی و عوامانه میدانم!
حذفو اگر شما ایده و تحلیل خود را به عنوان یک نظر از سوی عامه در نظر نمیگیرید، به من ایراد نگیرید که شما را مغرور، سطحی و عوامانه میدانم!
با تشکر از توجه شما به مطلب!
چه توضیحی می توان داد؟ من نوشته ی بعدی شما را در صفحه ی اول ویرگول مشاهده کردم که از حذف آمار این نوشته گلایه کرده بودید. از سر کنجکاوی آمدم اینجا ببینم چی نوشته بودید که ویرگول آنرا سانسور کرده بود (اصلاً انتظار نداشتم نوشته ی شما با آن توضیحاتی که داده بودید وجود داشته باشد!) دیدم متن ترانه ی انقلابی آقای یراحی را بیت به بیت و مصرع به مصرع در زبان های مختلف جدا کرده اید و همه ی آن ها را تکرار کرده اید! چه توضیحی می توان داد؟ اجازه دهید کمی بی تعارف صحبت کنم! شما چه چیزی برای گفتن دارید؟ آن نوشته ی دیکتاتوری شما که همان حرف های عوامانه ای است که همه ی ما از بچه گی در سطح جامعه شنیده ایم و چیز جدیدی نیست اینجا هم که آمده اید اثر افراد دیگر را باز نشر کرده اید! شما اگر تک تک نوشته های من را مطالعه کنید یک حرف پیدا نمی کنید که آن را جای دیگری شنیده باشید. چرا؟ چون همه ی آن ها حرف من است نه تکرار حرف های دیگرانی که ممکن است من تحت تاثیر آنها باشم! من سعی می کنم در آنچه می نویسم دریچه ای نو برای مخاطب باز کنم و از زاویه ای به موضوع نگاه کنم که احتمالاً مخاطب تا به حال به آن نگاه نکرده است برای رسیدن به این هدف مدت ها وقت می گذارم و بارها افکار و نوشته را ویرایش می کنم. چندتا از نوشته های من با حجم 10000 کلمه نزدیک به یک سال است که هنوز منتشر نکرده ام چون فکر می کنم هنوز به پختگی لازم برای ارائه ی عمومی نرسیده و جای کار دارد. چون برای مخاطب احترام قائلم و ارائه ی محتوای بی کیفیت یا کم کیفیت و حتی با فاصله ی کم با حداکثر کیفیتی که می توانم را بی احترامی با او می دانم. این انتظاراتی است که من از خودم دارم وقتی می آیم و می بینم کسی اعتراض می کند وامصیبتا با تیغ سانسور افکار من را بریده اند و وقتی نگاه می کنم آنچیزی که او گفته صرفاً "ترانه ی انقلابی" نامیدن یک اثر به نظر من "نئو مجاهدینی" است که آنهم ناشی از بی خبری عمیق نویسنده از دینامیک سیاست در ایران و جهان است، همین را می نویسم و توضیح بیشتری نمی دهم!
حذفیعنی شما حس میکنید چیزهایی که نوشتهاید (من جمله تیترهایی که سه بار یک کلمه را در آنها تکرار کردهاید) هیچکس در دنیا عرضه نکرده است؟ عامیانه بودن صحبت دلیلی بر بیارزشی آن است؟ پس وقتی شما شروع میکنید درباره «ادارک» صحبت میکنید، یعنی چیزی را مد نظر قرار دادهاید که هیچکس تا پیش از شما دربارهاش سخنی نگفته است؟ من سطربهسطر یک نوشته را میآورم، چون نیاز میدانم که مخاطب من از آن مطلب آگاه باشد. اگر شما نمیتوانید این موضوع را درک کنید، شما نگاهی بسیار سطحی به امر وبلاگنویسی دارید و فکر میکنید هر روزمرهنویسیای، میتواند در سطح یک مقاله جامع به کار بیاید که میآیید و محتواهای درهمریخته خود را منتشر میکنید!
حذفدریچههای نویی که باز میکنید، از صدها سال قبل تا به امروز بارها و بارها توسط افراد بسیار بزرگتری در کتابها و مجلات و مقالات جمعآوری و ارائه شدهاند. لزومی ندارد که شما بخواهید افکار خود را بنویسید و ویرایش کنید تا بتوانید محتوای باکیفیتی در حوزه «ادارک چیست؟» به مخاطب تحویل بدهید.
من هم مطالب بسیاری دارم که منتشر نکردهام. اما برای منتشرنکردههایم هیچوقت کس دیگری را بازخواست نکردهام. چون به نظرم بلوفی است که هیچ مدرک صحیحی تلقی نمیشود. فکر میکنم هر کسی در ویرگول مطالب منتشرنشدهای دارد که خیلی هم برایشان زحمت کشیده بوده. اگر همه را روی هم بگذاریم، مطالب ۱۰۰۰۰ کلمهای شما، فقط درصدی بسیار کوچک را تشکیل میدهد و در نتیجه میتوان اینطور گفت که هیچ اهمیتی ندارند!
اگر فکر میکنید من برای مخاطبم ارزش قائل نیستم و مطالبم را ویرایش نمیکنم، پس معلوم است که محتوای مرا نخواندهاید. و اگر سطحی بودن مطلبی را اینطور میسنجید که بارها برایتان تکرار کردهاند و شنیدهاید، پس باید بگویم که تقریبا ۹۵٪ نوشتههای شما برای من عوامانه محسوب میشوند...
حالا از همه اینها که بگذریم، باز هم شما یک مشت لغت سخت و ثقیل را کنار هم جمع کردهاید و اگر واقعا توضیحی برایشان داشتید، حالا آن را بیان کرده بودید. وگرنه که فقط میتوانید بگویید «همین را مینویسم و توضیح بیشتری نمیدهم» (و تازه با نیمفاصله نزدن، مخاطب خود را برای خواندن مطالبتان دچار زحمت میکنید!)؛ درست مثل افرادی که به احتمال زیاد خیلی به صحبتهایشان علاقه دارید و تئوریهای توطئه جهانی را تفسیر میکنند و از عرق جوراب زائرین کربلا دست عراقیجماعت نمک میدهند و با جمع زدن دو سه رقم، کشف میکنند که چه کسی در کجای جهان علیه ایران نقشه و دسیسهای چیده است.
من همیشه در نظر گرفتهام که مخاطبم باید از منابع من آگاه باشد و باید تا آنجا که میتوانم نکات را برای او شرح بدهم، تا هیچ زاویه تاریکی برایش ایجاد نشود. اگر هم کسی سؤالی پرسیده که اهمیت زیادی داشته، آن را در ویرایش دیگری به مطلبم اضافه کردهام.
شما هم اگر توضیحی دارید که میتواند من را متقاعد کند، میتوانید بنویسید تا دربارهاش بحث کنیم. وگرنه نگاه سطحی شما را دلیل دیگری بر سطحی بودن نگاه رسانههای عمومی و در دسترس کشور، و مطالعه بسیار اندک شما میدانم!
(اگر واقعا این تعداد مطالب جدید و نو در اختیار مردم قرار دادهاید، میتوانید با عرضه کردن آنها به محیطهای دانشگاهی برای داوری شدن توسط اساتید آنها، دکتراهای افتخاری یا حقیقی خود را دریافت نمایید؛ و پیشاپیش به شما تبریک میگویم!)
ضمنا، اگر در باب سانسور، نمیتوانید متوجه اعتراض من و علت آن، و همچنین بد بودن و ضررات سانسور، بشوید، باید بگویم که نگاه سطحی و یکطرفه شما به رسانهها، فقط نمایانگر تعصب شماست و هیچ نشانی از تحلیلهای پیچیده و درک عمیق شما از دینامیک سیاست در ایران و جهان به دست نمیدهد.
مدتی پیش نوشته ی دیکتاتوری خود را بروزرسانی کردید و از من خواستید روی نسخه ی جدید از فهم شما از مفهوم دیکتاتوری نظر بدهم. اگر وقت کنم حتماً آنجا هم چیزی می گویم اما دیکتاتوری همین حسی است که شما را وادار کرده در پاسخ به مخالفت کوچکی با عقاید شما، این جواب بلند بالا را با این لحن متخاصمانه و تهاجمی را بنویسید! واکنش شما به مخالف تان در حالی که سطح قدرت تان یک اکانت در یک شبکه ی اجتماعی است اینگونه است، اگر روزی حاکم بلا منازع یک کشور بودید مخالف با خودتان را چگونه پاسخ می دادید؟ یک نفر آمده گفته تفکرات من، فکر های خود من است و تکرار حرف های دیگران به شکل دیگر نیست! آنقدر همین یک جمله به شما "فشار" آورده که دست به دامان مقایسه بین میزان کلمات نوشته های یک نفر با همه ی نویسندگان در ویرگول شوید تا به او بگویید تو اهمیتی نداری! خوب اگر اینطور فکر کنیم آثار بزرگترین نویسندگان تاریخ هم اهمیتی ندارند زیرا هر چقدر هم که نوشته باشند در مقایسه با حجم نوشته های کل نویسندگان جهان کار خاصی انجام نداده اند! همین دلیل برای سطحی دانستن فهم شما، کافی نیست؟؟
حذفبه پیامهای خودتان مراجعه کنید تا ادبیات خودتان را بسنجید و دیکتاتور موجود در آنها را پیدا کنید! یعنی شما اینقدر تحت «فشار» بودید که آمدید و مطالب پربازدید من را سطحی خواندید و حتی حاضر نشدید ایده مخالفت خودتان را توضیح بدهید؟
حذفمن فقط عینا صحبتهای خود شما را به شما بازگرداندم، و انگار باعث شده اینقدر به شما «فشار» بیاید که به کل متوجه لحن خودتان نشوید، و هر چیزی را که به ذهنتان آمده به من نسبت بدهید و برایم بنویسید، اما نتوانید پاسخ من را تحمل کنید!
همین نگاه سطحی شما به همین بحث سطحی که راه انداختهاید، برای سطحی دانستن فهم شما، کافی نیست؟؟