تازه‌ترین نوشته

جاده گم‌شده : قسمت ۱۸ : بورژوازیستی در حباب آهنین تورم به مناسبت سیزده‌به‌در رمضانی

تصویر
پوستر سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم در مصلی تهران انوار عظیم لزوما نشانه‌های خوش نیستند، گاهی باید از آن‌ها به تاریکی گریخت، تا اندک نوری یافت و جان بدان آرامش بخشید   اگر می‌خواهید با مجموعه جاده گم‌شده بیشتر آشنا بشوید، بهتر است به  قسمت ۰  نگاهی بیندازید. خبر برگزاری سی‌امین نمایشگاه قرآن به مناسبت ماه رمضان منتشر شده بود، که پسرخاله‌هایم با من تماس گرفتند و گفتند که به آن‌جا برویم. برنامه کوچکی که قرار بود داشته باشیم، با اضافه شدن خاله‌هایم و همسران و بچه‌های‌شان، و دایی و زن‌دایی‌ام تبدیل به یک دورهمی خانوادگی نسبتا بزرگ به مناسبت سیزده‌به‌در شد. من هم به «م.ح»‌ گفتم که ببینم چه می‌کند، و او گفت که اگر بتواند خودش را خواهد رساند. این بود که روز دوم نمایشگاه همگی به سوی آن شتافتیم. ( خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا): «سی‌اُمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن نقد و بررسی می‌شود» ) من و احمد پیش از این‌که دیگران از ماشین‌ها پیاده شوند و بیایند، رفتیم و کمی قدم زدیم و بخش‌های مختلف را به سرعت از نظر گذراندیم. محتوای نمایشگاه نسبت به سال‌های قبل بسیار کمتر شده بود و نشرهای کمتری حضور

ما همکار شما نیستیم (علی ورامینی | دبیر گروه فرهنگ روزنامه هم‌میهن)

 

خانم المیرا شریفی‌مقدم در حال بررسی روزنامه هم‌میهن در برنامه «صبحانه ایرانی» به تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۱
خانم المیرا شریفی‌مقدم در حال بررسی روزنامه هم‌میهن در برنامه «صبحانه ایرانی» به تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۱

صبح دو روز پیش، در برنامه «صبحانه ایرانی» و در بخش بررسی روزنامه‌ها و اخبار روز، خانم المیرا شریفی‌مقدم، با واکنش عجیب و زشت خود نسبت به یک روزنامه و تیم آن، برگ تازه‌ای از آزادی بیان و آزادی رسانه‌ها در داشتن بیان خاص خود را در کشور جمهوری اسلامی ایران به آتش کشید. یک دقیقه معروف این برنامه، در سایت‌های مختلف هزاران بار مورد بازدید واقع شد، و واکنش‌های گوناگونی را دریافت کرد.

این واکنش‌ها که در برخی مواقع بسیار تند و بی‌ادبانه بودند، از سوی دو جبهه موافقان و مخالفان این بیان مطرح شدند. برخی توهین‌های خود را به خانم شریفی‌مقدم و بیان زشت او نسبت به یک هم‌میهن یا گروهی از هم‌میهنان که در آن روزنامه مشغول کار بوده و هستند قلاب کردند، و برخی روزنامه هم‌میهن را مورد تهدید و تحقیر و تخریب واقع کردند.

پیش از این‌که بخواهیم واکنش آقای علی ورامینی نسبت به این عمل غیرحرفه‌ای و غیرمؤدبانه و غیردوستانه خانم شریفی‌مقدم را بخوانیم، بهتر است صحبت خانم شریفی‌مقدم در این خصوص را از نظر بگذرانیم:

«... روزنامه هم‌میهن: از سوی وزارت رفاه برای خانواده چهارنفره اعلام شد: خط فقر در تهران در مرز ۱۵میلیون تومان؛ و البته من هرچی دارم نگاه می‌کنم روزنامه هم‌میهن هیچ تیتری نداره از حداقل سوژه امروز ما، سیزدهم دی، سالگرد حاج‌قاسم سلیمانی؛ نمی‌دونم در صفحات بعدیش باشه یا نه، ولی در صفحه اولش من موردی مشاهده نمی‌کنم. برجام جایگزین ندارد: گمانه‌زنی درباره پلن‌های B ایران و غرب، در صورت شکست توافق هسته‌ای...

... من داشتین شما می‌خوندین، روزنامه هم‌میهن رو تمام صفحاتش رو نگاه کردم، و از سوژه امروز، هیچ، یعنی سالگرد حاج‌قاسم، هیچ خبری کار نکرده. احتمالا دشمن در روزنامه هم‌میهن، همکاران رسانه‌ای ما، ارزش‌های خبری دیگری رو از یه زاویه دیگه، بله، ملاک قرار می‌دن؛ چون از لحاظ ارزش خبری هم بخوایم نگاه بکنیم، بالاخره، در یکی از، یکی از اولویت‌هاشون می‌تونست قرار بگیره...»

و البته در برخی منابع، جمله زیر، که در ویدیوی ۱:۰۹ دقیقه‌ای وجود نداشت، نیز، به خانم شریفی‌مقدم نسبت داده شده است، که حجم اهانت ایشان را بیشتر می‌کند و در آتش خشم و ناراحتی دو طرف می‌دمد:

«... حتی اگر داعش هم روزنامه داشت، مطلبی درباره حاج‌قاسم منتشر می‌کرد؛ برخلاف روزنامه هم‌میهن!»

صفحه اول روزنامه هم‌میهن، شماره ۱۴۰، به تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۱
صفحه اول روزنامه هم‌میهن، شماره ۱۴۰، به تاریخ ۱۳ دی ۱۴۰۱

در واکنش به این صحبت‌ها، پیام‌های بی‌شماری در فضای مجازی و انواع رسانه‌ها پخش شد، و حتی در میان مردم هم واکنش‌های نسبتا گسترده‌ای را به همراه داشت. به خصوص که این چالش و پرسش به وجود آمد که «آیا می‌توان روزنامه‌ای را به علت این‌که به اخباری که درصد بسیار بالایی از روزنامه‌های دیگر به آن پرداخته‌اند، نپرداخته، مورد توهین و تشر و حتی در آرام‌ترین حالت، مورد پرسش واقع کرد؟»

چرا که رسالت خبرنگاری روزنامه‌ها، باید در اطلاع‌رسانی باشد. این‌که سردبیر و تیم یک روزنامه، چه مطالبی را برای صفحات روز خود انتخاب کنند، کاملا وابسته به نظر آن‌هاست و این‌که چه اخباری را برای اطلاع‌رسانی به مردم در اولویت گذاشته باشند. اما از طرفی، نادیده گرفتن فردی که به عنوان شخصیت ملی مطرح شده است، نمی‌تواند نشانی از بی‌علاقگی تیم به شخصیت‌های ملی باشد؟

پرسش به این‌جا ختم نمی‌شود و باید بپرسیم که آیا روزنامه‌های دیگری که مورد توجه خانم شریفی‌نیا و بیان نازیبای ایشان قرار نگرفته‌اند، در روزهای گذشته، مطالب بی‌طرفانه و بی‌غرض در خصوص حوادث و اعتراضات اخیر کشور منتشر کرده بودند؟ برای مثال، خبرنگاران و روزنامه‌نگارانی که بازداشت شدند، چه جایگاه و چهره‌ای در آن روزنامه‌ها داشتند؟ والدین بازداشت‌شدگان چه جایگاهی داشتند و اگر اعتراضی را مطرح می‌کردند، واکنش این روزنامه‌ها به جز منافق و معاند خواندن آن‌ها چه بوده است؟ در خصوص اخبار اعدام‌های فله‌ای قوه قضاییه چه چیزی را و به چه صورتی منتشر کرده بودند؟

همه این پرسش‌ها، می‌توانند به ما نشان بدهند که یک‌طرفه به قاضی رفتن و تندروی نمی‌تواند پاسخ صحیحی به دست بدهد. باید پیش از هر چیزی، «نگاه» طرفین درک شود؛ که در صحبت خانم شریفی‌مقدم، جز تمسخر و تحقیر و تندروی برای «دشمن» خواندن تیم هم‌میهن یا بخشی از آن، چیز دیگری قابل‌برداشت نیست.

همچنین که باید توجه داشته باشیم که از کشته شدن قاسم سلیمانی، ۴ سال گذشته است، و در طول این مدت، در هر رسانه و خبر و برنامه‌ای، و به هر بهانه‌ای، نام ایشان ذکر شده است، تا هر عمل و خبر و واکنش و فرد موافق نظامی را توجیه و تجلیل، و یا هر فرد مخالف نظامی را به عنوان دشمن و منافق و تجزیه‌طلب معرفی کند. پس بدیهی است که برخی روزنامه‌ها بخواهند از این جریان رسانه‌ای تا حدودی فاصله بگیرند و به سراغ موضوعات مهم‌تری که اثرات مستقیم(تر)ی بر زندگی مردم دارند بروند. چرا که این عمل حکومت، تنها باعث اختناق خبری و فاصله گرفتن از جریانات مهم زندگی مردم و تحریف جریان اصلی و صحیح اطلاعات شده است، که این اتفاق کاملا مغایر با هدف و رسالت اصلی روزنامه‌ها و رسانه‌های خبری است.

در هر صورت، از میان تمام واکنش‌های موجود، پیامی که آقای «علی ورامینی»، دبیر گروه فرهنگ روزنامه هم‌میهن، در سایت روزنامه، در تاریخ پنج‌شنبه، ۱۵ دی ۱۴۰۱، در پاسخ به خانم شریفی‌مقدم منتشر کردند، بسیار مورد توجه قرار گرفت، و به نظر می‌رسد که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود. پس در ادامه، این پیام، که تا حدودی توسط SangCast مورد ویرایشات جزئی قرار گرفته است را خواهید خواند. (توجه داشته باشید که تأکیدها از ما هستند و در متن اصلی که از این لینک قابل‌بررسی هستند، وجود ندارند.):

ما همکار شما نیستیم

نوشته: علی ورامینی

چند روز پیش، صبح‌مان با ویدیویی از صحبت‌های خانم مجری‌ای شروع شد که به روزنامه ما نقد داشته، و از این‌که در آن روز مشخص، صفحه‌آرایی و چیدمان روزنامه با آن چیزی که ایشان فکر می‌کند، مغایرت داشته، ابراز ناراحتی می‌کند. منکر این نمی‌شوم که دیدن چهره‌ای چون خانم شریفی‌مقدم را به دیدن بسیاری از دیگر چهره‌ها در تلویزیون ترجیح می‌دهم. به کلیت نقد ایشان هم کار ندارم، فقط می‌خواهم بگویم خانم شریفی‌مقدم، ما «همکار» شما نیستیم. نه این‌که داوری ارزشی نسبت به کار شما داشته باشم، یا بخواهم بگویم کار ما ارجح بر شماست. ابداً چنین نیست. اشاره من به جمله پایانی شماست، آن‌جا که گفتید «همکاران رسانه‌ای ما ارزش‌های خبری دیگری دارند.» حقیقت این‌که، همکاران شما، همان دوستانی هستند که صبح‌ها در استودیو با آن‌ها برنامه اجرا می‌کنید. کار ما فقط اشتراک لفظی با کار شما دارد، می‌گویم چرا، و امیدوارم در آن برنامه صبح‌تان مجالی پیدا کنید که این را هم بخوانید.

از قضا ما همکار شما نیستیم، چون در کاری که شما و دیگر همکاران‌تان همه این سال‌ها در مقام مجری اخبار می‌کردید و می‌کنید، نه فقط از لحاظ ارزش خبری جایگاهی نداشته، که حتی کمتر می‌توان لحظه‌ای را به خاطر آورد که تلویزیون در بیان خبری، منافع ملی (و نه منافع گروهی) را مد نظر داشته باشد. روی صحبتم با شما نیست البته؛ شما که فقط خواننده اخباری بودید و هستید که برای‌تان نوشته می‌شوند، اما اگر تحریریه شما با آن همه عِده و عُده ارزش خبری می‌دانست که مرجع خبری ایران به خارج از ایران نمی‌رفت.

ما همکار شما نیستیم، چون در این چندماه، تقریبا هر روز یکی از ما کم شده است، از شما نه. هر روز دوستان و خانواده عده‌ای از ما دَرِ زندان یا بازداشتگاه هستند، و عزیزان همکاران دیگری دربه‌در وثیقه و دنبال راهی به رهایی.

ما همکار شما نیستیم، تقریبا هیچ‌کدام از ما نه اینترنت بدون فیلتر دارد، نه وی‌پی‌ان طبقه خاص. ما این روزها برای آپلود شدن هر کدام از محتواهای‌مان، مو سفید می‌کنیم و برای دانلود شدن چیزکی، عمر می‌دهیم؛ البته که مثل همه دیگر مردمان.

ما همکار شما نیستیم خانم شریفی‌مقدم، چون شما تا وقتی مثل آن دیگر همکار معروف و مفسر فوتبال‌تان، جلوی دوربین آن‌طرف نروید، هیچ‌کدام از مدیران و مسئولان امنیتی باور نمی‌کنند که ممکن است به طرفة‌العینی تغییر عقیده و موضع دهید و یک دور کامل چرخ بزنید. شاید باورتان نشود، اما به ما به چشم مظنونین همیشگی نگاه می‌شود: این‌طور که ما «هنوزنرفتگان» به شبکه‌های آن‌طرف هستیم. برای همین است که شما در هر صورتی خودی می‌شوید و ما غیرخودی.

ما همکار شما نیستیم، همکارها کمی بالا و پایین، هم‌تراز هم درآمد دارند، نه این‌که دستمزد یک اجرای چندساعته، اندازه حقوق یک ماه همکاران دیگر باشد. ما خانه سازمانی نداریم، وام‌های کم‌بهره و طولانی‌مدت دریافت نمی‌کنیم و دستمزدهای‌مان وسط سال بالا نمی‌رود تا از تورم، کمتر آسیب ببینیم.

ما همکار شما نیستیم، شما هر روز تن‌تان نمی‌لرزد که آیا امروز هم برقرار هستیم؟ آیا نهادی ما را به بهانه‌ای توقیف نخواهد کرد؟ خانم مجری، ما اگر همکار شما بودیم، ما را جلوی رئیس قوا می‌گذاشتند، تا فقط در تایید سخنان رئیس‌جمهور و رئیس مجلس سری تکان دهیم و ذوق کارهای نکرده‌شان را کنیم.

شما مثل ما دیگر یاد خاطرات مدرسه و بچه‌های شیرینی که پیش معلم و مدیر چغلی می‌کردند، نمی‌افتید. شاید باورتان نشود، اما هر آیینه، ما را بعضی که از قضا همکار می‌خوانند، مورد لطف قرار می‌دهند و سعی می‌کنند به لطایف‌الحیلی حذف‌مان کنند‌. نمی‌دانم ما جز جای خودمان در فضای تنگ تحریریه، جای چه کسی را تنگ کردیم که دوست دارند نباشیم.

خانم شریفی، ما همکار شما نیستیم. هرگز ۱۰۰ روز همکارتان به جرم کار حرفه‌ای‌اش در زندان نیفتاده؛ شما هر روز احساس نمی‌کنید که این محل کار یک خلأیی دارد، یکی که باید می‌بود و نیست...

برخی از ۷۳ روزنامه‌نگار و خبرنگار بازداشت‌شده در ایران...
برخی از ۷۳ روزنامه‌نگار و خبرنگار بازداشت‌شده در ایران...


۱۵ دی ۱۴۰۱

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

داستان‌هایی از ناکجا : ۵ : ناگهان یاد کلماتش افتاد...

جاده گم‌شده : قسمت ۱۸ : بورژوازیستی در حباب آهنین تورم به مناسبت سیزده‌به‌در رمضانی

شعر : اسماعیل (یک شعر بلند) | رضا براهنی (ویراست تازه + تحلیل و بررسی)