تازه‌ترین نوشته

جاده گم‌شده : قسمت ۱۸ : بورژوازیستی در حباب آهنین تورم به مناسبت سیزده‌به‌در رمضانی

تصویر
پوستر سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم در مصلی تهران انوار عظیم لزوما نشانه‌های خوش نیستند، گاهی باید از آن‌ها به تاریکی گریخت، تا اندک نوری یافت و جان بدان آرامش بخشید   اگر می‌خواهید با مجموعه جاده گم‌شده بیشتر آشنا بشوید، بهتر است به  قسمت ۰  نگاهی بیندازید. خبر برگزاری سی‌امین نمایشگاه قرآن به مناسبت ماه رمضان منتشر شده بود، که پسرخاله‌هایم با من تماس گرفتند و گفتند که به آن‌جا برویم. برنامه کوچکی که قرار بود داشته باشیم، با اضافه شدن خاله‌هایم و همسران و بچه‌های‌شان، و دایی و زن‌دایی‌ام تبدیل به یک دورهمی خانوادگی نسبتا بزرگ به مناسبت سیزده‌به‌در شد. من هم به «م.ح»‌ گفتم که ببینم چه می‌کند، و او گفت که اگر بتواند خودش را خواهد رساند. این بود که روز دوم نمایشگاه همگی به سوی آن شتافتیم. ( خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا): «سی‌اُمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن نقد و بررسی می‌شود» ) من و احمد پیش از این‌که دیگران از ماشین‌ها پیاده شوند و بیایند، رفتیم و کمی قدم زدیم و بخش‌های مختلف را به سرعت از نظر گذراندیم. محتوای نمایشگاه نسبت به سال‌های قبل بسیار کمتر شده بود و نشرهای کمتری حضور

مقاله : کتاب‌خوانی و پیشرفت اجتماعی

تصورات غلط جامعه در باب کتاب‌خوانی ایده‌آل
 تصورات غلط جامعه در باب کتاب‌خوانی ایده‌آل

در حوزه کتاب‌خوانی و پیشرفت اجتماعی، باید به مسائل دیگری هم -غیر از آن‌چه در توییت ذکرشده آمده بود- توجه کرد؛ برای مثال:

  • چرا کتاب خواندن اهمیت دارد؟
  • چگونه می‌توان خوب کتاب خواند؟
  • چگونه می‌توان یک کتاب خوب را از کتاب بد تشخیص داد؟
  • آیا همه افراد جامعه دارای چنین قدرت تشخیصی هستند؟
  • مردم چه‌طور باید این قدرت تشخیص را کشف و کسب کنند؟
  • آیا آموزش کافی در این زمینه وجود داشته؟
  • هزینه کتاب خوب چه‌قدر است؟
  • آیا تمام رمان‌های کلاسیک، رمان‌های پرارزش محسوب می‌شوند؟
  • آیا هیچ رمان مدرن مناسبی وجود ندارد؟
  • ...

مسأله آموزش، بخش بزرگی از بار ناآگاهی اجتماعی را بر دوش می‌کشد؛ و رسیدگی به آن و سعی در بهبود آن، از اولین گام‌ها در زمینه پیشرفت اندیشه اجتماعی است.

بخش بعد از آموزش، قدرت اقتصادی است: گیریم که کسی توان درک خوب از بد را داشت؛ آیا قادر است آن چیز خوبی را که یافته تهیه کند؟

آیا یک دانشجو برای مطالعات دانشگاهی خود، قادر است منابع کافی و مورد نیاز و مناسب خود را بیابد و از آن‌ها استفاده کند؛ که حالا از افراد عادی جامعه انتظار داریم خوانش‌های مفید و مناسب و کلاسیک و نغز و پرمغز و ادبی را دنبال کنند؟

در حال حاضر، بسیاری از خانواده‌ها تا آن‌جا در مضیقه‌اند که قادر به تهیه مایحتاج روزمره خود برای زندگی سالم و داشتن بدن سالم نیستند. همه نیز با این جمله آشناییم که «عقل سالم در بدن سالم»؛ پس قطعا می‌دانیم که تا بدن سالم حاصل نشود، انتظار عقل سالم که قادر به گرفتن تصمیمات سالم است، تقریبا نزدیک به محال است. که حتی در شرایط تنگنای اقتصادی، دین و اعتقادات و ارزش‌های افراد نیز از دست خواهند رفت. چنان که در احادیث و روایات بارها اعلام شده است که «فقر که به زندگی وارد شود، دین خارج می‌شود»!

وضعیت اقتصادی کشور هم یکی-دو روزه درست نمی‌شود. باید کار بسیار کرد تا معضلات بی‌شماری که در پی مدیریت‌های غلط و تصمیمات عجولانه و اشتباه و بی‌برنامگی‌ها پدید آمده‌اند، پاک شده و حل شوند، و اوضاع به سطح قابل‌تحمل و قابل‌توجهی تبدیل شود. و تازه در آن هنگام است که می‌توان در خصوص مسائلی چون رفاه و تفریحات اجتماعی و میانگین شادی و آرامش جمعیت و ارزش‌های فرهنگی، برنامه‌ریزی‌های مناسب و موجه برای عموم مردم را تدارک دید.

اما آیا شرایط اقتصادی دشوار، می‌تواند بهانه‌ای باشد تا افراد کتاب‌خوانی را پشت گوش بیندازند و تا چند نسل آن را فراموش کنند؟

قطعا خیر! چرا که «مطالعه»، از پایه‌های اساسی برای پیش‌برد فرهنگ ملل و کسب آمادگی برای پیشرفت‌های گوناگون است.

پس باید راه‌کارهایی تدارک دیده شود، تا افراد در هر خانوار، دسترسی حداقلی به کتاب را داشته باشند. از این راه‌کارها می‌توان به نمایشگاه‌های کتاب فصلی، تخفیف‌های کتاب مناسبتی، بن‌های خرید کتاب دانشجویی و دانش‌آموزی و... و شهر کتاب‌های محلات اشاره نمود.

البته نباید این قضیه را نادیده بگیریم، که بسیاری از این فعالیت‌ها به تهران و یا شهرهای بزرگ محدود می‌شوند، و هنوز هستند روستاهایی که نه فروشگاه مناسبی برای کتاب دارند و نه کتابخانه‌ای که افراد را جذب به خواندن کنند.

حال، با یک دسترسی حداقلی، افراد چه کتاب‌هایی را انتخاب خواهند کرد؟

قطعا اگر برخی از عامه افراد، تصمیم به مطالعه هم بگیرند، ترجیح می‌دهند چیزهای ساده و دم‌دستی را بخوانند. چیزهایی مثل کتب مدیریتی، روان‌شناسی‌های شخصی، انگیزشی و... که تقریبا همگی در زمره کتب زرد قرار می‌گیرند.

نه که همه این کتاب‌ها، کتاب‌های سطح‌پایینی باشند؛ که کتاب‌های خیلی خوبی هم وجود دارد. اما حجم کتاب‌های زرد در این میان، به شدت زیاد است...

چرا افراد به این کتاب‌ها رو می‌آورند؟

به این علت که فرصت و هزینه کافی را ندارند و ترجیح می‌دهند به سرعت مغز مطالب و جملات پرارزش را دریافت کنند. پس کتاب‌هایی را با خروارها نکته درست و غلط و ریز و درشت تهیه می‌کنند، تا احساس خردمند بودن به آنان منتقل گردد؛ که از این جمله می‌توان به کتاب‌های «موفقیت» اشاره کرد، که هزاران نمونه و مثال و جمله و دستور مختلف در آن‌ها جمع شده است، تا راه موفقیت دیگران را به ما نشان دهند. اما هرگز اشاره نمی‌کنند که چه مسائلی در زندگی ما وجود دارد که ما را از رسیدن به چنان موفقیت‌هایی باز می‌دارند و چگونه می‌توانیم راه موفقیت شخصی خود را کشف کنیم. این موجب می‌شود افرادی که نتوانند از طریق زود بیدار شدن و سیگار نکشیدن به موفقیت برسند، کم‌کم نسبت به کتاب بی‌اعتماد شوند.

(قطعا خیلی از مسائلی که در این‌جا بیان می‌شوند، چندان موشکافانه و دقیق نیستند، و به آمار و ارقام و توجهات بیشتری نیاز دارند. اما گفتن این حرف‌ها، بِه از نگفتن آن‌هاست!)

در نهایت، افراد بسیاری هستند که به کتاب‌های زرد و کم‌محتواتر رو می‌آورند تا صرفا روز خود را بگذرانند. این افراد به اسم‌های شگفت‌انگیز کتاب‌ها و یا قیمت‌های بسیار پایین‌شان جذب می‌شوند.

این گروه‌ها که به کتاب‌های سطح پایین علاقه بیشتری پیدا می‌کنند (به جهت ارزانی و محتوای بیش‌ازحد و دروغ‌های دوست‌داشتنی کتاب‌ها و...)، دیگر به کیفیت متن و ترجمه و ارزش ادبی و فرهنگی متن توجهی نمی‌کنند و کتاب‌ها را فقط به همین شکل ناقص دنبال می‌کنند.

حتی می‌توان گفت که شهرداری‌ها نیز با بی‌توجهی به مسأله فروش کتاب‌های مفید و مناسب و باکیفیت در (مثلا) غرفه‌های مترو، این قضیه را بیش از پیش دچار آلودگی و ضعف کرده‌اند.

و حالا بعد از تمام این موارد، معرفی کتاب خوب به این افراد، کاری بی‌نهایت دشوار خواهد بود. چرا که آن‌ها دایره لغات خوبی ندارند و عادت به ساده‌خوانی و عدم تفکر کرده‌اند. هم‌چنین که علاقه چندانی به هزینه برای کتاب خوب ندارند. و خیلی اوقات هم فرد معرف با چنین پاسخ‌هایی مواجه خواهد شد: «این همه هزینه کنم برای چی؟ کتاب کتابه دیگه! دارم می‌خونم همین الانم. خیلی هم خوبه. من که راضیم!

پس باید در اینجا اشاره کنم، که برای داشتن جامعه بهتر، باید سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی نسل‌های بعدی کرد. نسل‌های نوجوان و کودکانی که امروز ارتباط چندان مناسب و خوبی با کتاب و کتاب‌خوانی ندارند، اما به سادگی می‌توانند ارتباط خودشان را با کتاب‌ها پیدا کنند. چون ایجاد عادت برای این افراد به شدت ساده‌تر از تغییر افراد بزرگ‌سال و حتی جوان است.

هدیه دادن کتاب به افراد برای آغاز کتاب‌خوانی، حرکتی بی‌نهایت مناسب و عالی و دوست‌داشتنی‌ست و می‌تواند نتایج به شدت مثبتی به همراه داشته باشد. به خصوص برای افرادی که طعم خواندن کتاب خوب را نچشیده باشند و یک کتاب خوب را با این حرکت به رایگان دریافت کنند.

ارزشمندی مطالعه، جایی مشخص می‌شود، که ذهن آمادگی درک مسائل پیچیده‌تر را داشته باشد، و بتواند توانایی حل مسأله خوبی از خود ارائه دهد. برای این کار هم باید صرفا مطالعه را حفظ کرد تا ذهن دچار بی‌تحرکی و بِلااستفادگی نشود.

پس قطعا مطالعه، به هر شکلی، و با هر کیفیتی، بهتر از عدم‌مطالعه است. اما برای بهتر شدن نتیجه مطالعات، می‌توان با استفاده از برنامه‌ریزی‌هایی مثل «هم‌خوانی» و «جلسات بحث و تفکر» و «نوشتن و نکته‌برداری» در خصوص کتاب‌ها، چنین چیزی را به دست آورد.

هم‌چنین باید به موضوع دیگری هم اشاره کرد: حمایت از نویسندگان و مترجمان. از نکاتی که اصلا به آن‌ها رسیدگی درستی نمی‌شود، مسأله مترجم و نویسنده است، که خیلی اوقات نادیده گرفته می‌شوند و پاسخ و نتیجه مناسبی دریافت نمی‌کنند.

پس زندگی خود را وقف کار و کوششی کرده‌اند، که قرار است آن‌ها را با ریسک بسیار، به نابودی بکشاند. در حالی که آن‌ها نیز خانواده دارند و حتی اگر تنها هم زندگی کنند، باز برای زندگی مخارجی بر عهده دارند. در صورتی که از آن‌ها حمایت کافی صورت نگیرد، قطعا هر روز شاهد کاهش کیفیت آثار خواهیم بود.

چه بسا که بسیاری مواقع کتب این افراد، به صورت غیرقانونی و از طریق چاپ‌های افست، به فروش می‌رسند، که حمایت از نویسنده، مترجم و حتی ناشر، از این طریق ناممکن است.

و این یعنی هر روز کتاب‌های مناسب بیشتری جای خود را به کتب زرد خواهند داد. پس راه‌حل نهایی، استفاده از کتاب‌های با چاپ قانونی و درست است.

ضمنا نباید فراموش کرد، که شکستن فرآیند مطالعه برای یافتن کتاب مناسب و عالی‌قدر، اشتباه دیگری است که نتایج منفی به دنبال خواهد داشت. پس باید به هر طریق میزان مطالعه را بالا برد، تا نتیجه مناسبی از پیشرفت مطالعه‌محور دریافت نمود.

باید اشاره کنم، که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز، کتاب‌های ریز و درشت و خوب و بد و کلاسیک و مدرن خوانده می‌شود و نتایج بسیار خوبی هم به بار می‌آورند. این موضوع به این خاطر است که آن‌ها ذهن آماده‌تر و کامل‌تری برای کشف مسائل جدید و حل آن‌ها برای خود ساخته‌اند. چیزی که ما و اغلب افراد جامعه‌مان، برای مدت‌ها از آن بی‌بهره بوده‌ایم.

پس این کار چندان ساده و سریع انجام نخواهد شد. اما قطعا با همراهی و مطالعه بیشتر و افزایش سرانه مطالعه، می‌توان امید داشت که نسل‌های آینده در دنیای بهتری گام بردارند.

در ضمن باید اشاره کنم که دانستن مشتی اطلاعات عمومی مثل «کدام کشورها به زبان عربی صحبت می‌کنند و کدام کشورها خیر»، نباید در نظر فردی که به دانش‌های عظیم‌تر ادبی، مثل ادبیات کلاسیک، اهمیت می‌دهد، نکته باارزشی باشد. چرا که چنین دانشی، چندان نجات‌دهنده و تغییردهنده زندگی افراد نیست.

مگر آن‌که به جهات نژادپرستانه چنین ایده‌ای برای مطالعه بهتر و دانش اصیل مطرح گردد، تا موضوع و نژاد و قدرت خاصی را برتری بخشد. نه آن‌که به بشریت به عنوان یک کل واحد نگاه شود و گام دیگری در زمینه پیشرفت این وحدت برداشته شود.

انتشار: ‍۱۷ بهمن ۱۴۰۰

ویرایش: ۲۱ آبان ۱۴۰۱


پروانه انتشار: CC BY-NC-SA

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

داستان‌هایی از ناکجا : ۵ : ناگهان یاد کلماتش افتاد...

جاده گم‌شده : قسمت ۱۸ : بورژوازیستی در حباب آهنین تورم به مناسبت سیزده‌به‌در رمضانی

شعر : اسماعیل (یک شعر بلند) | رضا براهنی (ویراست تازه + تحلیل و بررسی)